بسم رب الحسین(علیه السلام)...

"اللهم عجل لولیک الفرج"

در روز عاشورا اباعبدالله(علیه السلام) نقطه‏اى را به عنوان مرکز انتخاب کرده بود،یعنى وجود مقدس اباعبدالله(علیه السلام) ابتدا آنجا مى‏ایستاد و بعد حمله مى‏کرد... به طور قطع و مسلم و بر طبق همه تواریخ،کسى جرات نکرد تن به تن با اباعبدالله(علیه السلام) بجنگد... البته ابتدا چند نفر آمدند،جنگیدند،ولى آمدن همان و از بین رفتن همان... پسر سعد فریاد کرد:چه مى‏کنید...؟! این،پسر علیست، روح على در پیکر اوست،شما با چه کسى دارید مى‏جنگید...؟!با او تن به تن نجنگید... دیگر جنگ تن به تن تمام شد.. .

آن وقت جنگى که از طرف آنها نامردى بود شروع شد... سنگ پرانى،تیر اندازى.جمعیتى در حدود سى هزار نفر مى‏خواهند یک نفر را بکشند... از دور ایستاده‏اند،تیر اندازى مى‏کنند یا سنگ مى‏پرانند... همین ها وقتى که اباعبد الله(علیه السلام) حمله مى‏کرد،درست مثل یک گله روباه که از جلوى شیر فرار مى‏کند،فرار مى‏کردند... ولى حضرت حمله را خیلى ادامه نمى‏داد یعنى نمى‏خواست فاصله‏اش با خیام حرمش زیاد شود... غیرت حسین اجازه نمى‏داد که تا زنده است کسى به اهل بیتش اهانت کند... مقدارى که حمله مى‏کرد و آنها را دور مى‏ساخت، بر مى‏گشت،مى‏آمد در آن نقطه‏اى که آن را مرکز قرار داده بود.آن نقطه،نقطه‏اى بود که صدا رس به حرم بود،یعنى اهل بیت اگر چه حسین را نمى‏دیدند ولى صدایش را مى‏شنیدند...

براى اینکه زینبش مطمئن باشد،براى اینکه سکینه‏اش مطمئن باشد،براى اینکه بچه‏هایش مطمئن باشند که هنوز جان در بدن حسین هست،وقتى که مى‏آمد در آن نقطه مى‏ایستاد،آن زبان خشک در آن دهان خشک به حرکت مى‏آمد و مى‏گفت:«لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظیم‏»یعنى این نیرو از حسین نیست،این خداست که به حسین نیرو داده است،هم شعار توحید مى‏داد و هم به زینبش خبر مى‏داد که زینب جان...!هنوز حسین تو زنده است... به خاندانش دستور داده بود که تا من زنده هستم کسى حق ندارد بیرون بیاید... لذا همه در داخل خیمه‏ها بودند...

اباعبدالله(علیه السلام) دو بار براى وداع آمدند... یک بار آمدند،وداع کردند و رفتند... بار دوم به این ترتیب بود که ایشان رفتند به طرف شریعه فرات و خودشان را به آن رساندند... دراین هنگام شخصى صدا زد... حسین...!تو مى‏خواهى آب بنوشى...؟!ریختند به خیام حرمت... دیگر آب نخورد و برگشت... آمد براى بار دوم با اهل بیتش وداع کرد(ثم ودع اهل بیته ثانیا)... چه جمله‏هاى نورانى‏اى دارد...! رو مى‏کند به آنها که اهل بیت من...! مطمئن باشید که بعد از من شما اسیر مى‏شوید،ولى کوشش کنید که در مدت اسارتتان یک وقت کوچکترین تخلفى از وظیفه شرعى‏تان نکنید... مبادا کلمه‏اى به زبان بیاورید که از اجر شما بکاهد... ولى مطمئن باشید که این،پایان کار دشمن است،این کار،دشمن را از پا در آورد... بدانید که خدا شما را نجات مى‏دهد و از ذلت‏حفظ مى‏کند... این خیلى حرف است:اهل بیت من!شما اسیر خواهید شد ولى حقیر و ذلیل نخواهید شد،اسارت شما هم اسارت عزت است.به همین جهت‏بود که وقتى در کوفه مردم به رسم صدقه به اطفال گرسنه اسرا نان مى‏دادند،زینب نمى‏گذاشت قبول کنند...

بار دوم که امام آمد،اهل بیت‏خوشحال شدند،دوباره بااباعبدالله(علیه السلام) خداحافظى کردند... باز به امر اباعبدالله(علیه السلام) از خیمه‏ها بیرون نیامدند... بعد از مدتى یکدفعه باز صداى شیهه اسب اباعبدالله(علیه السلام) را شنیدند،خیال کردند حسین براى بار سوم آمده است تا با اهل بیتش خدا حافظى کند ولى وقتى بیرون آمدند اسب بى صاحب ابا عبد الله را دیدند... دور اسب اباعبدالله را گرفتند... هرکدام سخنى با این اسب مى‏گوید... طفل عزیز اباعبدالله(علیه السلام) مى‏گوید... اى اسب...! من از تو یک سؤال مى‏کنم... پدرم که مى‏رفت،با لب تشنه رفت،من مى‏خواهم بدانم که آیا پدرم را با لب تشنه شهید کردند یا در دم آخر به او یک جرعه آب دادند...

اینجاست که یک منظره دیگرى رخ مى‏دهد که قلب مقدس امام زمان را آتش مى‏زند... روضه امام زمان است،مى‏گوید... جد بزرگوار...! اهل بیت تو به امر تو از خانه بیرون نیامدند اما وقتى که اسب بى صاحبت را دیدند موها را پریشان کردند،همه به طرف قتلگاه تو آمدند...

"منبع: حماسه حسینی- شهید مطهری-با تخلیص"

یک جهان روضه و یک ماه محرم داری... آه، آقای غریبم چقدر غم داری

تا ابد هم که بخوانند همه مرثیه ات... باز هم روضه ی نا خوانده به عالم داری

این همه زائر دلسوخته ی خاکت را... از ازل داشته ای تا به ابد هم داری

روضه خوان هات زیادند، یکیشان قرآن... مطلع فجر خدا سوره مریم داری

درددل کن که نماند به دلت چون پدرت... خواهرت هست کنارت، تو که مَحرم داری

بهترین نوحه ما هست «غریب مادر»... صاحب روضه بگو، بهتر از این دم داری؟

تا که نومید نگردد ز درت محتاجی... تو هم انگشت هم انگشتر خاتم داری

وقت تدفین تو ای شعر غریبی، پسرت... دید در وزن تنت چند هجا کم داری

 

السلام علیک یا اباعبدالله الحسین...